پایان نامه معانی ذهنی کنشگران جنبش زنان ایران
نوشته شده توسط : مدیر سایت

دانشگاه علامه طباطبایی
دانشکده علوم اجتماعی

پایان نامه کارشناسی ارشد جامعه شناسی

معانی ذهنی کنشگران جنبش زنان ایران

استاد راهنما: دکتر شیرین احمدنیا

استاد مشاور: دکتر ابراهیم توفیق

استاد داور: دکتر پرویز پیران

برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود

(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)

تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :

(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

فهرست

فصل اول: مقدمه و کلیات                                                         6

  1. اهمیت و ضرورت موضوع …………………………………………………………………………  6
  2. طرح مسئله …………………………………………………………………………………………………  9
  3. اهداف تحقیق ……………………………………………………………………………………………..  12

فصل دوم: مروری بر پیشینه تجربی و نظری تحقیق                                      13

  1. مروری بر ادبیات تجربی و تحقیقات مرتبط …………………………………………….  13
  • الیز ساناساریان ………………………………………………………………………………….. 13
  • پروین پایدار …………………………………………………………………………………… 14
  • نوشین احمدی خراسانی ……………………………………………………….. 15
  • حمیرا مشیرزاده …………………………………………………………………………… 16
  • ناهید مطیع …………………………………………………………………………………….. 18
  • حمیدرضا جلائی پور ……………………………………………………………… 19
  • فریبرز لرستانی …………………………………………………………………….. 22
  • شهربانو محمدکریمی …………………………………………………….. 25
  • حسین رنجبر ……………………………………………………………………. 26
  • سعید زاهد زاهدانی ……………………………………………………………….. 28
  • علی کریمی …………………………………………………………………………………. 31
  1. پیشینه مفهومی و نظری جنبش های اجتماعی ………………………………….  33
  • رویکرد رفتار جمعی ………………………………………………………………… 35
  • رویکرد نهادی ……………………………………………………………………………… 39
  • رویکرد جامعه مدنی …………………………………………………………….. 43
  1. مروری بر پیشینه نظری فمینیستی …………………………………………………  46
  • نظریه های کلاسیک …………………………………………………………………. 47
  • نظریه های تلفیقی ……………………………………………………………………. 49
  • نظریه های ویژگی محور ………………………………………………………. 51
  • سایر نظریه ها …………………………………………………………………….. 53
  1. چارچوب مفهومی و نظری تحقیق …………………………………………………………  54

فصل سوم: روش تحقیق                                                                                            58

  1. سوالات تحقیق ……………………………………………….  58
  2. مزیت روش های میدانی و کیفی برای مطالعه جنبش زنان …………………………  59
  3. روش انجام تحقیق ……………………………………………………..  61
  • مطالعه اسنادی و تاریخی ………………………………………………….. 61
  • مصاحبه زمینه یابی برای جریان شناسی جنبش ………………………………………. 62
  • مصاحبه عمیق برای شناخت چهارچوب های تفسیری …………………………… 63
  • مطالعه مقالات و متن های کنشگران جنبشی …………………………………… 64

فصل چهارم: یافته های تحقیق                                       65

  1. تاریخچه جنبش زنان در ایران (از مشروطه تا دهه 1360) ……………………….  65
  • جنبش زنان در دوره مشروطه …………………………………………………. 66
  • جنبش زنان در دوره پهلوی اول ………………………………………… 70
  • جنبش زنان در دوره پهلوی دوم ……………………………………………………….. 73
  • جنبش زنان پس از انقلاب 57 تا آغاز دهه 1370 …………………………. 77
  1. وقایع نگاری ده ساله جنبش زنان از 1376 تا 1386 ……………………………………………..  81
  2. جریان شناسی جنبش زنان ………………………………………………………………  92
  • آشکارگی مجدد جنبش زنان در عرصه عمومی …………………………………. 95
  • محورهای جدید برای هویت یابی در جنبش زنان …………………………………… 100
  • جریان شناسی جنبش زنان در دوره معاصر ……………………………………………….. 108
  1. گفتمان ها و چارچوب های تفسیری …………………………………….  117
  • تحلیل وضعیت زنان ……………………………… 118
  • تحلیل وضعیت سیاسی – اجتماعی موجود ……………………………………. 124
  • اهداف، استراتژی ها و برنامه های عمل …………………………………………. 127
  1. چالش های پیش رو ………………………………………………………………………….  136
  • چالش با جامعه سیاسی …………………………………………………… 136
  • چالش با مسئله مذهب …………………………………………………….. 140
  • چگونگی استفاده از روش های اعتراضی ……………………………………. 146
  • چشم انداز آینده ……………………………………………………………. 151

فصل پنجم: جمع بندی و نتیجه گیری                        156

  1. ترسیم نقشه جنبش زنان ……………………………………………….  156
  2. ویژگی های جنبش زنان در ایران ………………………….  160
  3. مشکلات و پیشنهادات تحقیق ………………………………………………  167

منابع                                                      168

فصل اول: مقدمه و کلیات تحقیق

در جامعه ایران، بویژه پس از اصلاحات دولتی اواسط دهه 70 شمسی، فرصت های سیاسی برای ظهور و بروز جنبش های اجتماعی در عرصه عمومی فراهم گردید و به تدریج از اوایل دهه 80، جنبش های اجتماعی متعددی، از قبیل جنبش دانشجویی، جنبش کارگری، جنبش معلمان، و بویژه جنبش زنان فرصت تبلور و نمود اجتماعی یافتند. جامعه مدنی به عرصه ای برای پویایی و تحولات اجتماعی بدل شد، و جهت تغییرات از عرصه سیاسی به عرصه اجتماعی تغییر مسیر داد. امیدهای بسیاری برای رفع نابرابری های اجتماعی فراهم گردید و روحیه عمل جمعی در میان افراد جامعه تقویت شد.

در این میان، زنان از جمله اقشاری بودند که نسبت به سالیان گذشته پویایی و تحرک اجتماعی بالایی از خود نشان دادند. آن چیزی که به نام «جنبش زنان ایران» شهرت یافته است، نتیجه کنش جمعی، سازماندهی شده و هدفمند بسیاری از زنانی است که در مقام «کنشگر اجتماعی» وارد عرصه منازعات جامعه مدنی شدند. تولید و توزیع نشریات، تشکیل انجمن ها و گروه های کاری، تالیف و ترجمه کتاب پیرامون مسائل زنان، برگزاری همایش ها و سمینارهای مختلف، و بویژه حضور اعتراضی در خیابان، از جمله فعالیت هایی بودند که به تدریج «هویت»، «ساختار»، و «اهداف» جنبش زنان را شکل دادند، و به صورتی عینی در جامعه مدنی نهادینه کردند.

برآمدن جنبش زنان در ایران، هم در سطح نظریه پردازی و هم در سطح سیاسی، موضع گیری های متفاوتی را در پی داشت. دانشگاهیان متعددی بودند که حرکت جنبش زنان را بی اهمیت می دانستند و استدلال می کردند که اساساً جنبشی وجود ندارد. نیروها و جریان های مختلف سیاسی نیز حاضر نبودند جنبش زنان را به رسمیت بشناسند. اما مسئله اینجاست که واقعیت های اجتماعی منتظر تائید نظریه پردازان یا نیروهای سیاسی نمی مانند. امتناع دانشگاهیان یا سیاسیون، مانع از حرکت گسترده جنبش زنان نشد. کنشگران این جنبش، نظریه های خود را وضع کردند و نیروهای سیاسی را وادار کردند که آنها را به رسمیت بشناسند.

در حال حاضر، جنبش زنان به واقعیتی انکار ناپذیر تبدیل شده و توجه بسیاری را برانگیخته است. نگاه جامعه شناسانه برای شناخت و تحلیل این جنبش اهمیت بالایی دارد. متاسفانه، به دلیل برخی حساسیت های سیاسی هنوز مطالعات و تحقیقات در خصوص جنبش زنان در سطح دانشگاهی اندک است، اما ضرورت پژوهش در این خصوص بیش از پیش احساس می شود.

  1. اهمیت و ضرورت موضوع

فوران جنبش های اجتماعی از دهه های 60 و 70 میلادی در اروپا و امریکا به این سو، جامعه شناسان و اندیشمندان علوم سیاسی را در اروپا و امریکا، برای تبیین و شناخت این پدیده اجتماعی، در قالب نظریه های نوین، به تکاپو واداشت. اگرچه نمی توان جنبش های اجتماعی را محدود به این تاریخ دانست؛ اما رشد جنبش های اجتماعی از نظر کمی و کیفی، ضرورتِ توجه خاص به این پدیده را بیش از پیش ملموس ساخت. به عبارت دیگر، رشد ناگهانی و تصاعدی جنبش های اجتماعی در دهه های 60 و 70، صاحبنظران را به بازنگریِ نظری مجددی ترغیب نمود. در واقع، تغییر در واقعیت اجتماعی و عینیت یافتن مسئله ای به نام جنبش های اجتماعی، نظریه پردازان و محققان علوم اجتماعی را به شناخت، پژوهش، و تحلیل در این حوزه وادار کرد.

جامعه شناسی جنبش های اجتماعی، که غالباً زیرمجموعه حوزه جامعه شناسی سیاسی به حساب می آید؛ حوزه ای است که به دلیل برآمدن و رشد جنبش های اجتماعی از اعماق جامعه، لازم است تا بطور مستقل مورد توجه قرار گیرد. در حقیقت، زمانی که جنبش های اجتماعی به مثابه کیفیتی بدیع، عینیت بیابند؛ بررسی و تحلیل آنها به عنوان مسئله ای کانونی برای جامعه شناسان بیش از پیش حائز اهمیت می شود. تا جاییکه، جامعه شناس شهیری همچون «آلن تورن» اذعان می دارد که جنبش های اجتماعی، موضوع اصلی جامعه شناسی هستند (به نقل از نش، 1384: 162). همچنین، از آنجایی که جنبش ها، یکی از پویاترین پدیده های اجتماعی به حساب می آیند، که یا در پی ایجاد تغییری در وضع موجودند، یا در برابر تغییری مقاومت می کنند، بنابراین دیگر تردیدی در ضرورت مطالعه آنها تحتِ عنوان حوزه ای مستقل، یعنی حوزه جامعه شناسی جنبش های اجتماعی باقی نمی ماند.

به اعتقاد برخی از اندیشمندان علوم اجتماعی، جنبش های اجتماعی در کار تغییر جهان هستند، به عبارتی دیگر، آنها «آفرینندگان جامعه، فرهنگ و فضا» هستند، از این رو، فهمیدن جنبش های اجتماعی اهمیت و ضرورت دارد (کاستلز، 1384: 98). از میان انواع گوناگون جنبش های اجتماعی، جنبش زنان یکی از داعیه داران اصلی تغییر مناسبات موجود به حساب می آید. شاید بتوان گفت که در طول قرن بیستم جنبش فمنیستی یکی از جنجال برانگیزترین جنبش های اجتماعی و فکری در سطح جهان بوده است. بسیاری از دگرگونی های اجتماعی، سیاسی و حقوقی در وضعیت زنان در جوامع مختلف را می توان در مرتبه نخست ناشی از این جنبش دانست. حضور زنان در عرصه عمومی به صور مختلف از جمله اشتغال در حوزه اقتصادی و در رده های مختلف مناصب دولتی، حق رای، عضویت در پارلمان ها، کابینه دولت، و قوه قضاییه، بهره مند شدن از حقوق مدنی و غیره از جمله این تغییرات است (مشیرزاده، 1383: 15). به بیان دیگر، جنبش زنان در حال حاضر، حامل و عامل بسیاری از تغییرات اجتماعی است که از طریق سیاست و مداخله ای نوین «انقلاب بی صدایی» را نوید می دهد.

این اهمیت و ضرورت در خصوص جنبش زنان دو چندان می شود، چراکه جنبش زنان چالشی بنیادی با چارچوب های اصلی نظام مردسالاری ایجاد می کند و چشم اندازِ آن پدید آوردنِ تغییراتی در نهادهای نظم موجود است. به اعتقاد هابرماس، مبارزه علیه سرکوب مردسالارانه و مقاومت در برابر سلطه غالب و دیرینه و سنتی مردان در سطح خانواده و جامعه و مبارزه برای خلاصی و رهایی از قید وعده ای که ریشه در حقوق و اخلاقیات ابزارگرایانه دارد، انگیزه های لازم و کافی را در اختیار جنبش فمنیستی قرار می دهد تا به یک جنبش «تهاجمی و اعتراضی» نیرومند تبدیل گردد. این در حالی است که به نظر وی، سایر جنبش ها و نهضت ها ماهیتی «تدافعی» دارند و عمدتاً تحت تاثیر ظرفیت های مقاومت و عقب نشینی قرار دارند. هدف اصلی جنبش های دیگر، غالباً مقابله و مقاومت در برابر قلمروها یا عرصه های کنش رسماً سازمان یافته به منظور دفاع از عرصه های کنش واجد ساختار مفاهمه ای و ارتباطی است، و نه فتح یا کسب قلمرو یا عرصه ای جدید (هابرماس، 1384: 529). بدین ترتیب، درکِ این موضوع که جنبش زنان با رهیافتی اعتراضی و تهاجمی قصد ایجاد تغییراتی اساسی را در نظام مردسالاری دارد، اهمیت و ضرورتِ مطالعه و تحقیق درباره آن را مجدداً گوشزد می کند.

وقتی به جامعه ایران می نگریم، متوجه می شویم که زنان با نابرابری ها، ستم ها، و رنج های متعددی مواجه هستند. جایگاه زنان در نهادها، روابط و گفتمان مسلط بر جامعه ایران از نظر ساختاری و تاریخی بیانگر نوعی نابرابری میان آنها با مردان است. پیامد این نابرابری، تعمیق «شکاف جنسیتی» در جامعه ایران است. زنان در یک سوی این شکاف، در جایگاهی فرودست نسبت به مردان قرار دارند و مورد تبعیض و خشونت های بسیاری واقع می شوند. اگرچه تبعیض و خشونت علیه زنان عموماً مسئله ای پنهانی است، دیده نمی شود یا کتمان می گردد؛ اما پژوهش های انجام گرفته حاکی از آن است که پدیده ای بسیار گسترده و متداول است (کار، 1379: 31-55). بر اساس «تحقیق ملی بررسی خشونت خانگی در مراکز ٢٨ استان کشور»[1]، به کاربردن کلمات رکیک و دشنام (30.8 درصد)، سیلی زدن (22.6 درصد)، کشیدن و هل دادن (16.8 درصد) ممانعت از اشتغال در بیرون خانه (16.8 درصد)، و زدن با مشت یا لگد زدن (16.3 درصد)، از رایجترین انواع خشونت­هایی است که زنان از اول زندگی مشترک تاکنون تجربه کرده‌اند. همچنین، در یک برآورد کلی در این تحقیق، ۶۶ درصد خانواده‌های مورد مطالعه از اول زندگی مشترک تاکنون حداقل یک بار تجربه خشونت خانگی با تعریف عام آن را داشته‌اند، و حدود ٣٠ درصد خانوارها حداقل یک بار در طول زندگی مشترک خشونت­های فیزیکی جدی و حاد، و در ١٠ درصد خانوارها خشونت­های منجر به صدمات موقت یا دائم و جدی گزارش شده است.

البته، تبعیض و خشونت علیه زنان صرفاً محدود به عرصه خصوصی نیست، بلکه در عرصه عمومی نیز جریان دارد. موقعیت فرودست زنان در جامعه، مجموعه در هم تنیده ای از تبعیض ها را در عرصه های مختلف برای آنها در پی دارد. یکی از عرصه های تعیین کننده در زیست اجتماعی، عرصه فعالیت اقتصادی است، زنان ایرانی در این عرصه نیز در موقعیتی نابرابر قرار دارند. سهم زنان از اشتغال و در نتیجه درآمد اقتصادی بسیار پائین تر از مردان است. بر اساس آمار رسمی در سال 1386، در برابر 63.5 درصد مشارکت اقتصادی مردان، زنان تنها 15.1 درصد در فعالیت های اقتصادی نقش دارند. در طول سال های آغازین دهه 80 نرخ بیکاری زنان بطور میانگین تقریباً دو برابر بیکاری مردان بوده است (سالنامه آماری، 1386). سهم زنان از درآمد کشوری نیز بطور متوسط 12% است، یعنی سهم مردان 88% است (مرکز امور مشارکت زنان، 1384: 29). گذشته از دستمزد و درآمد پائین تری که زنان نسبت به مردان در قبال کار خود دریافت می کنند، آنها فعالیت های بسیاری نیز انجام می دهند که اصلاً به عنوان «کار» به شمار نمی آید. حدود 55 درصد از جمعیت زنان کشور تنها به کارخانگی مشغول هستند. البته سایر زنان _ شاغل، محصل یا بیکار – همگی موظف به نگهداری از کودکان و سالمندان، تهیه غذا، نظافت منزل و غیره هستند. کارهایی که به هیچ وجه جزء تولید ناخالص ملی به شمار نمی آید.

علاوه بر این واقعیت های اقتصادی و اجتماعی، قوانین نابرابر نیز تشدید کننده تبعیض علیه زنان است. زنان در جامعه ایران بر اساس قوانین موجود از حق طلاق برخوردار نیستند، و چندهمسری به پشتوانه قانون در حال ترویج است. اگرچه متوسط سن ازدواج زنان در حال افزایش است و به حدود 25 سال رسیده است، اما بر اساس قوانین جاری، پدران می توانند دخترانشان را در سنین پائین به ازدواج مردی میان­سال درآورند. بر اساس نتایج تحقیقی که درباره خشونت خانگی در 28 مرکز استان انجام شده، 63.8 درصد زنان اذعان داشته اند که ازدواج آنها تحمیلی بوده است. سهم ارث و دیه زنان همچنان نصف مردان است، و زنان از حق شهادت برابر در دادگاه ها برخوردار نیستند. موارد بسیاری از این دست می توان برشمرد که حاکی از موقعیت تبعیض آمیز و فرودست زنان در جامعه ایران است.

برابرنهاد[2] این نابرابری و تبعیض علیه زنان، شکل گیری «جنبشی اجتماعی» است که تلاش می کند شکاف جنسیتی جامعه را در جهت برابری تغییر دهد. از زمانی که زنان تحت سلطه نظام مردسالار در موقعیتی تبعیض آمیز قرار داشته اند، مقاومت از طرف آنها وجود داشته است. به تعبیر فوکو هر جا قدرت وجود دارد، مقاومت نیز وجود دارد (به نقل از نش، 1384: 43). نظام سلطه مردانه آنها را در قالب یک نیروی اجتماعی کنار هم قرار داده است. به عبارت دیگر، مقاومت زنان به عنوان یک نیروی اجتماعی، نتیجه بلافصل نظام تبعیض آمیز علیه آنان است. اما هر مقاومت اجتماعی، الزاماً به مبارزه ای تغییر دهنده تبدیل نمی شود. حرکت به سمت تغییر وضع موجود، علاوه بر مقاومت به «کنش جمعی» نیز احتیاج دارد. جنبش اجتماعی زنان ایران، تبلور اقدام جمعی آنها برای تغییر وضع موجود است.

زنان ایرانی در طول قرن های متمادی فراز و نشیب های زیادی را به لحاظ وضعیت اجتماعی تحمل کرده‌اند، اما اطلاعات مربوط به آنها در اجمال و ابهام باقی مانده است. در دوره معاصر تحت‌تاثیر مطالعات اجتماعی، بخش هایی از زندگی اجتماعی زنان مورد توجه و تحقیق قرار گرفته؛ اما هنوز یکی از موضوعات کمتر پژوهیده ‌شده مربوط به زنان، کنش گری آنها در عرصه عمومی و در قالب جنبش های اجتماعی است[3]. تا جاییکه، برخی پژوهشگران که با پیش فرض هایی آزمون نشده به جامعه ایران می نگرند، تصور می کنند که هیچگاه در جامعه ایران جنبش زنان وجود نداشته است. اما چنین تصوری از درک این واقعیت ساده ناتوان است که: همه جنبش های اجتماعی قابل رؤیت نیستند (ساناساریان، 1384: 14). در مقابل، بسیاری از جامعه شناسان قرار دارند که به واقعیت جنبش زنان در ایران واقفند و تلاش می کنند تا با شناسایی ابعاد و خصوصیات این جنبش به فهم و درکِ روشمندی از آن دست یابند. فهم و درکی که نه تنها برای شناخت پویایی های اجتماعی جامعه ایران لازم است، بلکه کنشگرانِ جنبش زنان را نیز در بازاندیشی مسیری که می پیمایند یاری می رساند.

موضوع دیگری که برای جامعه­شناسی جنبش های اجتماعی و در این خصوص جنبش زنان در ایران حائز اهمیت است، توجه به مختصات «ویژه» جامعه ایران است. مراد از این ویژگی اشاره به نگاهی بومی­گرا همانند نظریه های شرق­شناسانه نیست، بلکه توجه به «بافت تاریخی – ساختاری» است که جنبش زنان در آن تبلور یافته است، مسلماً خصایص جنبش زنان در ایران از ویژگی های این بافت تاثیر پذیرفته است، و البته بر آن نیز تاثیرگذار بوده است. اما، بسیاری از تئوری های عمومی که در کتاب های نظری دانشگاهی موجود هستند، نمی توانند واقعیت های متفاوت جامعه ایران را و در این مورد خاص، جنبش زنان در ایران را، ردیابی کنند (پایدار، 1379: 49). در واقع، تئوری های موجود که عمدتاً بر اساس واقعیت های جوامع غربی استنباط شده اند، اگرچه راهنمای مفیدی برای گشودن چشم­اندازهای پژوهشی هستند، اما یقیناً نمی توانند بطور کامل تمام ابعاد پنهان جنبش زنان در ایران را شناسایی کنند. بدین منظور، احتیاج به روزنه هایی است که بر اساس شرایط و موقعیت ویژه جنبش زنان در ایران کشف شده باشند.

[1] این تحقیق بطور مشترک توسط «مرکز امور مشارکت زنان» و «معاونت اجتماعی وزارت کشور» و با همکاری وزارت علوم در سال ٨٠، با بررسی نظرات ١٢ هزار و ۵٩۶ پاسخگوی زن و ٢ هزار و ۶۶ پاسخگوی مرد منتخب، بر مبنای ١٠٠ هزار پرونده گزارش شده در خصوص اختلافات خانوادگی در دادگاه‌های خانواده، پزشکی قانونی، نیروی انتظامی و کلانتری­ها مراکز بهزیستی، بنیاد شهید و بنیاد جانبازان طی محدوده زمانی سال ٧۵ــ٨٠ در ٢٨ استان کشور اجرا شده است.

[2] Antithesis

[3]  شاید بتوان برای این بی توجهی به موضوع جنبش زنان، دو عامل را متصور شد. نخستین عامل، رویکرد جامعه شناسی ابزارگرایانه است که اساساً بسیاری از جنبش های اجتماعی را به دلیل آنکه غیرنهادی و غیر رسمی هستند، نادیده می گیرد (نش، 1384: 141). و عامل دوم، جانب داری مردمحورانه است که نه تنها بسیاری از مسائل مربوط به زنان را نمی بیند، بلکه حتی با مخدوش سازی واقعیت، برداشتی سوگیرانه را ترویج می دهد (آبوت و والاس، 1380: 19).

برای دانلود متن کامل پایان نامه اینجا کلیک کنید.





:: بازدید از این مطلب : 84
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 3 تير 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: